کد مطلب: 116193
سن ?? درصد از مراجعان طلاق زير ?? سال !
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 567

به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، با گذشت زمان و مدرن شدن جوامع امروزي دريافت الگوي تغييرات موضوع مهم و گريزناپذيري است. اما کار‌شناسان معتقدند تغيير در الگوهاي رفتاري هر جامعه بايد مقارن با فرهنگ آنجامعه حرکت کند و در صورتيکه تغييرات اساسي بين اين دو صورت بگيرد و الگوهاي رفتاري متفاوتي بدون توجه به فرهنگ آنجامعه وارد شود شاهد دگرگوني منفي در حوزه‌هاي مختلف خواهيم بود.

يکي از نکات مهم عصر حاضر مفهوم تغيير به ويژه در رفتار و زندگي دختران و زنان جامعه است. بيشتر جامعه‌شناسان تغيير رفتار و الگوهاي موردنظر نسل جوان را برخاسته از تغييراتي مي‌دانند که در يک بستر زماني خاص و با توجه به تغيير گفتمان اجتماعي بوقوع پيوسته که اين الگو‌ها به تناسب زمان تغييرات شگرفي بر زندگي مي‌گذارد که گاهي با تغييرات منفي درزندگي آشکار شده و گاهي هم با اثرات مثبت همراه هستند.

به گزارش افکارنيوز؛ مصطفي اقليما، رئيس انجمن علمي مددکاران اجتماعي ايران معتقد است آنچه يک جامعه را به مرحله مواجهه با آسيب مي‌رساند صرفا ورود الگوهاي متضاد با فرهنگ جامعه نيست بلکه عدم توانمندي مسئولان حوزه‌هاي مختلف اجتماعي در هماهنگ سازي الگوهاي رفتاري با فرهنگ و سنت آن جامعه است. گفت‌و‌گوي ما را با او بخوانيد.

تا چند سال پيش آمار نگران کننده‌اي از افزايش طلاق در جامعه شنيده نمي‌شد اما عدد و رقم‌هاي طلاق در سال‌هاي اخير نگران کننده است دليل آن را چه چيز مي‌دانيد؟

آمار طلاق ?? درصد است و کمتر از ?? درصد طلاق‌ها زير ?? سال سن اتفاق مي‌افتد و در حدود ?? درصد مراجعان زير ?? سال سن دارند. امسال نيز طبق آمار موجود تا ? ماهه اول سال در حدود ? درصد طلاق‌ها افزايش يافته است وازدواج نيز نسبت به سال گذشته کاهش پيدا کرده است. در واقع علت اصلي اين آمارهاي نگران کننده کاملا مشهود است چراکه در ?? سال گذشته آمار طلاق ? در صد بوده است اما اکنون طي اين سال‌ها آمار به ?? در صد رسيده است.

دليل اصلي سياست گذاري‌هاي غلطي است که در اين حوزه‌ها انجام مي‌شود. به عنوان مثال وام ازدواج از سياست‌هاي بي‌اثر در روند ازدواج جوانان است در هيچ نقطه‌اي از دنيا از فقير‌ترين کشور مثل بنگلادش تا غني‌ترين کشور‌ها چيزي به عنوان کمکي مثل وام ازدواج وجود ندارد چون دولت‌ها موظف به توليد کار هستند وقتي کار براي جوانان مهيا باشد خودشان ناخودآگاه به ازدواج هم فکر مي‌کنند متاسفانه در کشور ما کمتر به تحقق اين موضوع پرداخته مي‌شود. تا امروز هم با وجود مساعدت‌هاي مالي براي شروع ازدواج جوانان اما روز به روز شاهد افزايش آمار طلاق هستيم.

ذکر اين نکته نيز ضروري است که با افزايش ميزان مخارج زندگي به ويژه در بخش اقلام ضروري خانواده‌ها و به دنبال آن ناتواني در اداره زندگي، دعوا‌ها و ناراحتي‌ها. سالانه بيش از يک ميليون فارغ التحصيل دوره کار‌شناسي در کشور وجود دارند که از اين تعداد ?? تا ?? درصد کار پيدا کنند و ? درصد آن‌ها بيشتر در پروسه استخدام قرار نگرفته‌اند. اين مشکلات انسان‌ها را به تک گرايي سوق داده و افراد مجبور مي‌شوند بدون توجه به همسر يا خانواده خود به زندگي ادامه دهند.

در بررسي آسيب‌هاي جوامع ديگر کمتر به طلاق مي‌رسيم و اين موضوع کمرنگ‌تر است چرا؟

طلاق در ايران يک فاجعه است چراکه فقط فرد طلاق گيرنده و دهنده را درگير نمي‌کند بلکه جوانب منفي زيادي به همراه دارد در کشورهاي غير مسلمان شايد طلاق به اندازه‌اي که در ايران يک آسيب جدي و فاجعه بار است نباشد چراکه رفتار‌ها و باور‌ها در ساير کشور‌ها کاملا متفاوت است در آن کشور‌ها چيزي به اسم طلاق و جدايي معناي آنچناني ندارد و چندان بعد منفي آن مطرح نيست اما در کشور ما اينطور نيست طلاق خانواده دختر و پسر را تحت احاطه خود قرار مي‌دهد خانواده را ناراحت و طرد مي‌کند. جامعه هم نگاهش به افراد جدا شده از هم متفاوت مي‌شود اين نکات را بايد قبول کرد.

کدام ضعف‌ها در زندگي تشديد کننده طلاق است؟

از هر ? ازدواج يک طلاق انجام مي‌شود و اين آمار نگران کننده‌اي در امر طلاق است. نمي‌توان اين تاثير را در طلاق‌هاي عاطفي ناديده گرفت، زنان و مرداني هستند در کنار هم زندگي مي‌کنند اما از نظر عاطفي جداشده به حساب مي‌آيند. تاثير اوضاع مالي خانواده به ميزان زيادي مي‌تواند در تحکيم خانواده موثر باشد. داشتن حداقل‌ها در امکانات زندگي نيز اثرگذار است. اگر فرد از يک رفاه نسبي برخوردار باشد و حداقل به ميزان رفاه دختر در خانواده پدرش رفاه او را مهيا کند مي‌تواند به خوبي زندگي را اداره کند. نکته بعدي سن ازدواج است. دختران بالا‌تر از ?? سال و مردان ?? سال به بالا را سخت‌تر مي‌توان راضي به ازدواج کرد.

چراکه کنار آمدن در زندگي با افزايش سن سخت‌تر خواهد شد. مرد ايراني از نظر تفکر نمي‌تواند خود را متفاوت از مرد ??? سال گذشته بداند با تمام تحصيلات و کار‌هايش باز هم پايه‌هاي رفتاري او را در خود خواهد داشت. زن امروز زن تحصيلکرده‌اي است و اين تفاوت الگوهاي رفتاري بين زن و مرد که ناشي از رفتارهاي بينشي آنهاست موجب اختلاف و در ‌‌نهايت جدايي مي‌شوند.

اشکال اصلي ازدواج‌هاي امروزي را در چه چيز مي‌بينيد؟


تا زمانيکه مردان و پسران ما به باور ازدواج نرسند و حداقل درآمد مورد نياز براي اداره زندگي و حداقل خرجي خوراک و پوشاک را نداشته باشند نمي‌توانند ازدواج کنند اگر هم ازدواج کنند نمي‌توانند زندگي را اداره کنند و به جدايي مي‌رسند. استانداردي در دنيا وجود دارد که مي‌گويد: فرد با ?? درصد درآمد خود حداقل بايد بتواند مسکني اجاره کند.

?? درصد خوراک و پوشاک خانواده را تامين نمايد و ?? درصد ديگر براي بهداشت و درمان و تفريحات مصرف شود و ?? درصد ديگر پس انداز شود. در کشور ما درآمد‌ها با اين خرج‌ها و استاندارد‌ها هماهنگ نيست. اگر اين حداقل‌ها در کشور تحقق يابد آنوقت به راحتي و آرامش با مسايل در زندگي مواجه خواهيم شد و قدرت تصميم گيريمان بالا‌تر مي‌رود. آسيبهاي اجتماعي يک جامعه ارتباط مستقيم و قوي با اوضاع اقتصادي جامعه دارد.

در جامعه‌اي که اميد از دست رفت اعتقادات نابود شد و ندانيم براي چه زندگي مي‌کنيم مسلما با افزايش آسيب‌ها از جمله طلاق مواجه مي‌شويم و هرآسيبي از جمله طلاق خود با خود آسيبهاي ديگري نيز در پي خواهد داشت. فردي که طلاق مي‌گيرد نه تنها به خود آسيب مي‌زند بلکه هزاران عوارض و مسائل جنبي به دنبال خواهد داشت. بنابراين اگر پايه ازدواج با برنامه ريزي‌هاي مناسب مستحکم باشد با اينگونه آسيب‌ها مواجه نخواهيم بود.

با توجه به اينکه تغيير الگوهاي رفتاري در جوامع امرياجتناب ناپذير است، چگونه اين تغييرات اثر خود را درافزايش آسيب طلاق نمايان مي‌کند؟

الگوي رفتاري به روش‌هايي اطلاق مي‌شوند که اعضاي جامعه با توجه به فرهنگ خود براي زندگي برمي گزينند که از سوي ديگران هم قابل قبول است. زماني صحبت از الگوهاي رفتاري مي‌کنيم که جامعه در حال گذر است اين نکته اهميت دارد که آيا در جامعه‌اي که در حال گذر است اين الگوهاي رفتاري قابل قبول است؟ در گذشته در خانواده عواطف و احساسات شرط اول بود اما امروز در خانواده هسته‌اي صحبت از احساس و عواطف کم شده است با تغيير سريع الگوهاي رفتاري تفکر سنتي چندان تغيير نخواهد کرد آيا در برابر تغيير الگوهايي که در جامعه با آن مواجه هستيم به موازات آن با تغيير فرهنگ نيز مواجهيم؟

تفکر فرهنگي در مدت ? نسل تغيير مي‌کند اما الگوهاي زندگي به يک نسل هم نمي‌رسد تغيير الگو‌ها در واقع موضوعي خارج از کنترل جوامع است نمي‌توان دسترسي به موبايل و اينترنت و تجهيزات ديگر را که با رشد و مدرن شدن جوامع سر برون مي‌آورند محدود يا منع کرد اين تغييرات خوب است اما نه در جوامعي که هنوز سنت را اصل مي‌دانند و طبق اين تغييرات حاضر به تغيير فرهنگ جامعه خود نيستند. اگر نتوانيم فرهنگ جامعه را دست بزنيم مسير حرکت تغييرات الگوهاي رفتاري در مسير اصلي خود انجام نخواهد شد و با سوء اثر مواجه خواهيم بود اين امر به راحتي با آسيب طلاق قابل بيان است. ازدواج دختران در ?? سالگي را که در دين اسلام تاکيد شده است به ?? سال رسانده‌ايم و مردان در ?? سال را به ?? سال.

سن بلوغ را در جوانان نمي‌توان انکار کرد و تصميم نادرست در ازدواج و عدم کنترل اين حس در راه مناسب خود منجر به تبعات منفي به ويژه به عنوان طلاق مي‌شود. قوانين و فرهنگ ما با تغييرات الگو‌ها تناسب و هماهنگي ندارد. بنابراين با اين اوضاع شاهد افزايش آسيب‌ها به ويژه طلاق هستيم. يک معتاد بعد از زندان دوباره به همين جامعه بازمي گردد با‌‌ همان قوانين و فرهنگ. الگو‌ها با توجه به بينش و آگاهي تغيير مي‌کند اما فرهنگ عوض نمي‌شود چون تفکرات ما براي گذشته است. تا وقتي قوانين و سياست‌ها و تفکرات قانونگذاري بر اساس نيازهاي جامعه نباشد با رکود مواجه خواهيم بود. الگو‌ها عوض مي‌شوند اما چه کسي آن را مي‌پذيرد.

با اين توضيحات آيا تصميمات در امر پيشگيري از وقوع آسيب طلاق در جامعه ما کار‌شناسي شده است؟

من فکر مي‌کنم اين تصميمات مقطعي هيچ تاثيري ندارد. کما اينکه نتايج آن را در واقعيت امر مي‌بينيم نه تنها با تصميمات اتخاذ شده طلاق پايين نيامده بلکه سال به سال آمار آن بالا مي‌رود. به عنوان مثال در دادگاه‌ها گروه‌هايي تحت عنوان سازش ترتيب داده شده‌اند.
گروه‌هاي سازش در دادگاه‌ها نمي‌توانند نتيجه مطلوب را داشته باشند. يک فردي که ?? يا ?? سال دارد چه تجربه‌اي از ازدواج دارد که بتواند در قالب گروه سازش خانواده‌ها را از طلاق و جدايي صرف نظر کند کسي که ?? سال از زندگي مشترکش مي‌گذرد وقتي وارد دادگاه مي‌شود براي جدايي، ديگر رساندن او به سازش کار غيراصولي است. مشکل اين فرد مثل بيماري مزمن است نه حاد. کسي که در اين سن وارد دادگاه مي‌شود آنجا را جايي مي‌داند که بايد پله آخر باشد.

متاسفانه در مراکز مشاوره و سازش هم از متخصصان روانپزشک و روان‌شناس استفاده مي‌کنند هيچ جاي دنيا روانپزشک و روان‌شناس مجوزي براي مشاوره ازدواج و طلاق ندارد روانپزشک بيماري‌هاي رواني را بررسي مي‌کند آنهايي که براي ازدواج و طلاق به دنبال مشاور هستند اين‌ها داراي مسئله هستند که با راهنمايي بايد رفع شود و بيمار نيستند که به روانپزشک نياز داشته باشند. بنابراين براي نتيجه بخش بودن اين گروه‌هاي سازش ما نياز به متخصصان مددکاري اجتماعي در دادگاه‌ها داريم.

اين‌ها کساني هستند که مسائل را خوب مي‌شناسند وبه فرهنگ جامعه اشراف دارند و نياز هرکس را به خوبي مي‌دانند. متاسفانه درصد بالايي از مشاوران ما مشاوره و راهکار ارايه نمي‌دهند بلکه حکم براي مشاوره گيرنده‌ها صادر مي‌کنند که چکار بايد کند درحالي که مشاور وظيفه‌اش فقط مشورت است و در ‌‌نهايت اين خود فرد است که تصميم نهايي را مي‌گيرد. هيچ تست و راهکاري پيش از ازدواج انسان را نشان نمي‌دهد بلکه فقط در زندگي رفتار‌ها و اخلاق مشخص مي‌شوند.

منبع:افکار

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html